خاطرات

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

عجب دورانی میخواستم درسما ادامه بدم ولی این قدر نمره تک رقمی از بیشتر درسهایم آورده بودم که مغزم دیگر مرا همراهی نمی کرد انگار میدانست دیگه باید قید درس را زد اما خدایش بیشتر ما پسرا تو ریاضی وانگلیسی ضعیفیما نه یا چشامون با کتاب ولیدحیف فکرمون جا دیگست خلاصه کاری نداریم شب بود هم خوشحال بودیم دوست آشنا هام پچ پچ میکردند میره مرد میشه بزرگ میشه آماده زندگی میشه بر میگرده قرار شد موقعی که اومدم زن بگیرم برم سر کار پول رو هم بزارم استسرس منا بغل کرده بود شب خواب سربازیا میدیدم صبح شد ما عازم اصفهان شدیم از کرج وقتی به محل پخشمون رسیدیم دیدم نزدیک به چهار هزار تا یا بیشتر پشت در بودند خیابون پیاده رو جدول ها حتی پارکینگ پر از سرباز کچل بود که اومده بودند خدمت کنند مادرو پدرها به بچه هیشان افتخار میکردند پدرها مبز گرد گرفته بودند و میگفتند این پای شماست که زمین را به اهتزاز در میاورد و شما باید آنجا بسوزید وسفت شویدبرگردید خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : نیروی دریایی زمینی هوایی همه خادم این ملت وسرزمینند, نویسنده : مهرداد جوان خواه golpary بازدید : 39 تاريخ : پنجشنبه 13 خرداد 1395 ساعت: 3:08